علی از حجاب گفت یا از بیت‌ المال؟

پیش از این یک‌بار درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی و اخلاقی نوشته‌ام. مدتی بحث بدحجابی و مفاسد اخلاقی به دلایلی از جمله موضوع "شخصی‌سازی دانشگاه آزاد" کمتر طرح می‌شد، تا اینکه اخیراً دوباره مورد توجه قرار گرفته است. نگارنده به هیچ عنوان منکر ضرورت و اهمیت حجاب با همان شرایط و حدود مشخص‌شده توسط مراجع عظام نیست و از مضرات و آسیب‌های خطرناک و خانمان‌برانداز بدحجابی نیز غفلت ندارد. شکی نیست که باید برای ترویج و فرهنگ‌سازی حجاب مجدانه تلاش کرد و اقدامات ایجابی و سلبی لازم را با رعایت تمام جوانب فرهنگی، دینی و شرعی به انجام رساند. آنچه سبب دست بردن به قلم است، نحوه طرح موضوع و تعارض‌هایی همچون سکوت در برابر دسته‌ای دیگر از مفاسد و معاصی است.

در سالیان اخیر بارها شاهد اعلام موضع علما درباره بدحجابی بوده‌ایم. اما در مورد مسائلی چون مفاسد اقتصادی یا عدالت که در دیدگاه‌های رهبر معظم انقلاب همواره از اولویت و اهمیت درجه اول برخوردار بوده، هیچ‌گاه این همه تأکید و توجه وجود نداشته است!

این سطور به هیچ وجه قصد وهن یا طعن به بزرگان دینی و علمای حوزه را ندارد. شکسته باد این قلم اگر بخواهد موردی از مسلمات دین را نفی کند! بریده باد این زبان اگر بخواهد اسائه ادبی به ساحت مرجعیت و علما نماید! خاموش باد این اندیشه اگر نیت سوئی در این گفتن و نوشتن داشته باشد!

آقایان بزرگان قوم و علمای قم!

مگر علی را به عدلش و ایستادگی‌اش در برابر امتیازطلبی و فزون‌خواهی نمی‌شناسیم؟ و مگر علی همانی نیست که: "قُتِل لشدّة عدلِه"؟ از خود شما گرامیان شنیده‌ایم که علی به محض پذیرفتن خلافت، گفت آنچه از بیت‌المال به یغما رفته است بازپس می‌گیرد حتی اگر به عنوان مهریه به زنان داده شده باشد. سیدالشهدا در کربلا، علت رویگردانی سپاهیان یزیدی از سخن حق را انباشته شدن شکم‌ها از مال حرام دانست. مگر صاحب عصر و منجی موعود جهانی همانی نیست که زمین را لبریز از قسط و عدل می‌کند، آنچنان‌که از ظلم و ستم مملو شده است؟ در وصف حکومت مهدوی همواره از برادری، عدالت، مواسات و مساوات، رفع تبعیض و ستم و آرمان‌های رفیعی از این دست سخن گفته‌اند.

حال چگونه است که در این سالیان، ندای رهبر انقلاب در مطالبه عدالت و رفع فقر، فساد و تبعیض و مبارزه با مفاسد اقتصادی و اشرافیگری فرید و وحید مانده است و هیچ صدایی در حمایت این خواستن‌های مکرر و مظلومانه برنمی‌خیزد؟

مگر نه آنکه از قدیم‌الایام بزرگان اخلاق و مردان خدا همواره در اهمیت لقمه حلال سخن رانده‌اند؟ مگر این نیست که بخش اعظمی از حدود و مقررات شرعی اسلام را احکام اقتصادی تشکیل می‌دهد؟

چگونه می‌توان متوقع بود که ربا ـ این عمل زشت که به منزله اعلام جنگ با خداست ـ رایج شود و آنگاه فساد اخلاقی و مظاهری همچون بدحجابی از عرصه اجتماع رخت بربندد؟ رشاء و ارتشاء متداول باشد و انتظار داشت که از لقمه‌های آلوده، جوانانی پاک و دین‌دار برآید؟ چگونه می‌توان به آفتابه‌دزد خرده گرفت آنگاه که می‌بیند جماعتی سر در آخور بیت‌المال دارند و می‌چرند، اما صدایی از کسی بر نمی‌خیزد؟ چه بسا جوانانی که خودآگاه یا ناخودآگاه به عنوان اعتراض به این نابسامانی‌های اجتماعی و اقتصادی روی به برخی مظاهر ضداخلاقی می‌آورند. جدای از آنانی که از فرط فقر و نداری ذلت فحشا و منکر را به جان می‌خرند!

آیا جا ندارد حداقل به همان اندازه که برای بدحجابی سینه چاک می‌شود، برای عدالت و مبارزه با تبعیض و فساد اداری و اقتصادی صدایی بلند شود؟ چرا آن هنگام که اموال و ثروت عمومی کشور به نام وقف در معرض تصرف و شخصی شدن قرار می‌گیرد، هیچ صدایی از قم برنمی‌خیزد؟

بزرگواران! گویا اولویت‌ها جابه‌جا شده است؟ آن همه که امیرالمؤمنین در عهد خویش با مالک اشتر، به عنوان والی حکومت اسلامی، بر حفظ و صیانت بیت‌المال، عدالت و محدودسازی نزدیکان و خواص تأکید دارد، بر هیچ وظیفه حکومتی دیگر اصرار نمی‌ورزد.

شکسته باد این قلم اگر بخواهد موردی از مسلمات دین را نفی کند! بریده باد این زبان اگر بخواهد اسائه ادبی به ساحت مرجعیت و علما نماید! خاموش باد این اندیشه اگر نیت سوئی در این گفتن و نوشتن داشته باشد! اما فردی که پای منابر و سخن دانشمندان دین بزرگ شده است نباید به دنبال پاسخ سؤالاتش باشد؟

در پایان نقلی از آن بزرگمرد و پیر سفرکرده، خمینی کبیر:
الله، الله، در انتخاب اصحاب خود.

(22 تیر 1362/ پیام به نمایندگان مجلس خبرگان)

و کلامی از خلف صالحش، آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به همه ما:
برادران! نمی‌شود ما در زندگی مادی مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمی که خیلیشان از اولیات زندگی محروم‌اند.